چه قدر سخته تو چشای کسی که تمام عشقت رو دزدید و به جاش یه ضخم همیشگی به قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت بشی حس کنی که هنوزم دوسش داری چه قدر سخته دلت بخواد سرتو به دیواری تکیه بدی که یه  بار زیر آواره غرورش همهی وجودت له شد .

چه قدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی.

چه ققدر سخته وقتی که پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتوخیس کنه اما مجبور بشی بخندی تا نفهمی که دهنوزم دوسش داری .

جه قدر سخه گل آرزوهاتو ٬تو باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت زیر لب بگی ٬

گل من باغچه ی نو مبارک . . .

درد دل ...

باز هم سلام ٬ امروز داشتم عکس ها و کلیپ های موبایلم رو میگشتم که ۱ کلیپ پیدا کردم که ۱ کم اسمش نا آشنا بود (بی وفا...) همون کلیپی بود که خودت بهم چند ماهه پیش داده بودی ...

خلاصه نگاش که کردم بی اختیار زدم زیر گریه ٬ درسته این چند وقت زیاد گریه کردم ولی خیلی وقت بود این طوری گریه نکرده بودم ٬ متن اون کلیپ رو خواستم بزارم تو وبلاگت

حرف آخر...

سلام .تمام شد. من الان داره ۲۲ سالم میشه و رابطمون دقیقا توی ۱ سالگی تمام شد ! یا بهتر بگم گل عشق تو ۱ سال بیشتر عمر نکرد بیچاره گل عشق من که اینقدر باید نها بمونه تا پرپر بشه .

خیلی دوست داشتم ۱ جشن تولد بگیریم من و تو باشیم فقط ! آخه تا حالا کسی واسه من جشن تولد نگرفته نمیدونی چقدر خوشحال بودم که جشن تولد دارم میگیرم واسه اولین بار .....

ولی بازم نشد .......

خیلی دلم پره نمیدونم با کی حرف بزنم ! کاشکی مثل قبلا سنگ صبورم میشدی

نمیدونم امروز رو باید تبریک بگم یا نه آخه زیاد هم فرخنده نیست  البته شاید واسه من فرخنده نیست ولی واسه تو ......

خوش به حالت یکی رو پیدا کردی بیشتر از من باش حال میکنی ولی من چی بگم که تو هفت تا آسمون ۱ستاره هم ندارم از هیچ دختری نمیتونه مثل تو بشه واسم

یادته بهت گفتم ترم پیش ۱ دختری رو دیدم تو دانشگاه که وقتی دیدمش کف کردم و محوش شدم؟  این ترم با باهام کلاس داره و من امروز باهاش حرف زدم ٬ گرم میگیره ولی نتونستم ٬شاید میخواستم ببینم چه حسی داره ولی من در آخر مثل ۱ قالب یخ سرد شدم ٬ به چشماش خیره شدم و بی خیال شدم آخه اون فقط زیبایی داشت و بس ولی من دنبال برق نگاه تو ٬توی چشمای اون گشتم ولی پیدا نکردم .

 نمی دونم چی داشتی که منو خراب خودت کردی ! و نمیدونم اون پسره چی داشت که تو رو خراب خودش کرد ٬خوش به حالش ! حالا من باید ۱ عمر حسرت بخورم که چی داشت که من نداشتم شاید چند تا جمله عاشقانه ی قشنگ شایدم تیپش و قیافش شایدو شاید و شاید ......

امروز از در خونتون که رد میشدم یاد اون شبی افتادم که تازه از بازداشت اومده بودی چون قیافم دوباره همون طوری شده یادته از پشت پنجره اتا قت نامه واسم نوشتی و بهش عطر زدی؟؟ امروز در کیسه رو که ره زده بودم تا بوی عطرش نپره رو باز کردم و نیم ساعت گریه کردم که چی شد یکدفعه !

توی فیلم علی سنتوری ۱ جمله پسره گفت که حالا میفهمم منظورش چی بود ! گفت: "یعنی واقعا میتونی اون کارایی که ما با هم کردیم ٬ جاهایی که با هم رفتیم حرفایی که باهم زدیم با اون هم ...؟؟؟ "

شیوا همیشه عاشقتم ٬ همیشه منتظرت میمونم ٬ همیشه هم میتونی رو من حساب کنی !

راستی هر از گاهی به وبلاگت سر بزن ٬من هنوز سر قولم هستم هر از گاهی آپ دیت میکنم

آی آدما٬ آی غنچه ها٬ آی کوچه ها٬ تو رو خدا بگین نره
 
پیاده ها ٬سواره ها ٬مسافرای جاده ها٬ تو رو خدا بگین نره
 
تو رو خدا بگین نره٬ اگه بره٬ من حرفامو به کی بگم؟
 
آخه من هم عاشق شدم٬ داره میره ٬من چی بگم؟
 
آهای شبا ٬ستاره ها٬ ترانه ها٬ اگه بره٬ قشنگی ها رو میبره
 
آی آدما٬ مسافرا ٬پنجره های کوچه ها٬ تو رو خدا بگین نره
 
عاشق شدم ٬اون می دونه٬ واسه همین داره میره
 
اگه بره٬ کی تو شبام٬ شعرام رو از من می گیره؟
 
نرو ٬بمون٬ اگه کمم ٬عاشق شدم خیلی زیاد
 
یادش به خیر٬ چه زود گذشت ٬اون اولا یادت میاد؟
 
مترسکی غریب بودم ٬تنها بودم٬ ساکت و بی صدا بودم
 
قشنگ بودی٬ بچه بودم٬ از آدما جدا بودم
 
یه حرفی موند٬ توی دلم ٬بهت بگم ٬از روزی که گفتی میرم
 
خواستم بگم ٬دوستت دارم ٬دوستت دارم ٬دوستت دارم
 
نه خنده ها٬ نه گریه ها٬ نه اونهمه ترانه و گلایه ها
 
هیچی به یادت نمیاد٬ نه بوسه و نه کوچه و نه سایه ها
 
داره میره ٬تا دوباره٬ ساکن اون شبها بشم
 
تو باغ سرد لحظه هام٬ مترسکی تنها بشم
 
عمر منم با رفتنت ٬انگاری رو به آخره
 
منم می خوام عاشق بشم٬ تو رو خدا بگین نره
 
می خواد بره ٬تنها بره٬ تو فکر راه سفره
 
آی آدما ٬ستاره ها ٬مسافرا٬ تو رو خدا بگین نره

  کاش می شد گریه را تهدید کرد        لذت یک بوسه را تمدید کرد

  کاش می شد در فضایی لحظه ها      لحظه ی دیدار رانزدیک کرد

عشق تنها چیز بی چرای عالم است.

 

عشق آن شراب مقدسی ست که خدایان

از قلب خود می گیرند و به قلب انسانها می ریزند

 

بشکن دل بی نوای مارا ای عشق

این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است

 

شمعیم و خوانده ایم خط سرنوشت خویش را

              ما را برای سوز و گداز آفریده اند

 

باش نه به خاطر اینکه من تنهایم

باش تا در بزرکترین تنهائیم

                        تنها ترین باشی

 

برخیز ای زیبای هستی
ای دانه ی نهفته در خاک
ای که در ضمیر جانم
دوری از خار و خاشاک
بشنو نوای دلنواز بلبل
چهچه میزنه از میونه ی گل
پروونه با رنگین کمون بالهاش
بر نقاشی طبیعت می زنه زُل
کبوتر عاشق به دنبال یار خویشه
پرواز می کنه با صد ادا و اطفار
کلاغ می پره به هر سو
از هر کویی میاره اخبار
ابرهای بهاری با وزش باد
پر می کشند در آسمون آبی
می سازند پرندگان خوشبخت
رو بالش ابر، محل خوابی
برخیز عشق من
تو که غرق سرابی
حالا تنها موندی و
برایم بی قراری
چی می شد مثل گلای بهاری
تو هم از خاک سر در آری
عطر گلای عشقو
به عاشقت بیاری

نبودی به عکست پیله کردم به یادت سال ها گریه کردم جلو عکست سرم گیج رفت زمین خوردمو باز سجده کردم تو ماهی که بر من در خسوفی تو خورشیدی که سال ها در کسوفی شب و روزم همه در سیاهیست تو بهترین یادگار فصولی وقتی رفتی دور شد ازم بخت خوشی رفت و بربست ازم رَخت از اون روز در فکر و خیالم جهنم شده برایم زندگی سخت ولی امشب بلاخره اومدی شیوای من دلم خیلی برات تنگ شده بود (خیلی دوست دارم)

دلم خیلی واست تنگ شده سال هم که عوض شد . و من باز هم شیوام رو دوست دارم امید وارم امسال هم مثل پار سال باشه و چیزی از علاقت به من کم نشه و بیشتر هم دوستم داشته باشی.

دلم خیلی واست تنگ شده خوشکلم ای کاش زود تر بیای پیشم اهواز

وقتی ازم دور میشی یادم میوفته که چه قدر دوست دارم آب نبات!

همه اینا رو گفتم که بگم: عیدت مبارک عشقولم