دوست خوبم سلام

نمیدونم الان چه وضعیتی داری ؟ حالت خوبه یا نه ! اجازه هم که ندارم زنگ یا اس ام اس بزنم

من امروز با آرزو تمام کردم گویا حق با تو بود و اون هیچ قصدی به جز بر طرف کردن نیاز های جنسیش با من نداشت دیروز وقتی گونم رو بوسید اشک تو چشام حلقه زد و یاد حرف تو افتادم که گفتی "داری آشغال میشی..."

از خونش اومدم بیرون پیش خودم فقط از خونه ی آرزو تا دم در خونه ی خودمون به این فکر میکردم که چرا...و فقط به یه نتیجه رسیدم لجبازی با تو ٬ که از خودم هم کلی خجالت کشیدم

آخه من وقتی تو رو از دست دادم علاوه بر ناراحتی از دست دادنت ٬ قوه ی حسودیم هم به شدت گل کرده بود که احساس ۱ جور خلاٌ میکردم که شاید اشتباه میخواستتم پرش کنم

در ضمن به تمام اون دخترایی که باهاشون حرف میزدم گفتم دیگه بام تماس نگیرن از همشون هم عذر خواهی کرم ...

الاآن بدون هیچ دوست دختری میخوام تنهاییم رو پر کنم ...

با اینکه زیاد باهام خوب تا نکردی ولی هنوزم ازت ناراهت نیستم و امید دارم که برگردی به من

تمام تلاشم رومیکنم تا شاید ۱ روزی اگه تا اون موقع شوهر نکرده بودی با سر ه بالا بام خواستگاریت و واسه همیشه مال من بشی تا اون موقع هم نمیخوام آلوده بشم همون میثم باقی بمونم بدون هیچ رابطه ای با هیچ دختری ...